فلسطین و تاراج وجدان در دوگانه‌‌ی حقیقت-منفعت

فلسطین و تاراج وجدان در دوگانه‌‌ی حقیقت-منفعت

نویسنده: متین لطفی

خشونت همواره در همه‌جا زشت است جُز در «شرایطی» که توسل بدان بر ما تحمیل شده و به عنوان آخرین راهکار، جهتِ برون‌رفت از یک بحران، مورد استفاده قرار گیرد که از آن به «دفاع» نیز یاد می‌شود. شاید درکِ این «شرایط» بود که «کارل پوپر» را نیز واداشت تا در «اتوپیا و خشونت»، میانِ «تجاوز» و «مقاومت در برابر تجاوز»، تفاوت بِنَهَد و بر ضرورتِ تفکیکِ این دو تأکید بورزد و اولی را یک ضدّارزش و دومی را یک ارزش تلقّی کند.

مگر می‌شود با کسی قصدِ صُلح داشت در حالیکه او را به رسمیت نشناخت؟ و نقضِ حقوقش را استمرار بخشید؟ اسرائیل سال‌هاست انتخاباتی را که ۹۰۰ ناظر بین‌المللی بر سلامت آن صحه نهاده‌اند و در آن حماس پیروز کارزار شده است، به رسمیت نمی‌شناسد و او را در یک زندان بدون سقف، محاصره کرده است.

«… هرکس که خواستار صلاحِ فلسطینی‌ها است می‌بایست خواستار نااُمیدی هرچه سریع‌تر آنان باشد تا در نتیجه‌، مردمی بلندمرتبه بتوانند از میان بربریتِ موجود سربرآورند و جامعه‌ای ارزشمند بسازند».

این جمله‌ی «دانیل پایپس»، نویسنده‌ی حامی اختاپوسِ صهیونیسم است که ۱۰ سال پیش «اورشلیم پُست» آن را در مطلبی با عنوان «بی‌نظمی در اقتصاد فلسطین» نقل کرده است.

شاید اگر کسی تاریخِ شکل‌گیری سرطانِ صهیونیسم را در تَنِ بی‌پناهِ فلسطین مرور نکرده باشد در نیابد که «مردم بلندمرتبه»‌ی مورد نظر آقای دانیل پایپس، همان‌ گروه‌های شبه‌نظامیِ «لحی(ארגון )»، «اِتسِل(אצ”ל )»، «هاگانا(ההגנה )»، «پالماخ(פלמ”ח)»، «اشترن»، «بتا» و چندها سازمان تروریستی دیگر بوده‌اند که با توپ و تانک و موشک و فشنگ، جوی خون راه انداخته و سرزمین‌های فلسطینیان را به یغما بُرده و بنای آرزوی تاریخی خود را در باب «خانه‌ای برای یهود(The Jewish State)» بر گُرده‌ی شکسته‌ی مردم مظلوم فلسطین استوار ساخته‌اند.

این موضوع، یک دروغ یا اتهام یا فُحش سیاسی نیست که توسط منتقدانِ صهیونیسم، ادعا شود. بل واقعیتی است که سَرسپُردگانِ این ایدئولوژی، آن را فریاد کشیده‌اند. «رون دیوید» (Ron David) در اثر «عرب‌ها و اسرائیل برای نوآموزان» نوشته: «ما فلسطین را سرقت کردیم، ما آنجا را دزدیدیم. حتی اگر به فلسطین اجازه‌ی داشتن دولتِ خودمختار یا تعیین سرنوشت خودشان را بدهیم یا کرانه‌ی باختری را به آن‌ها واگذار کنیم یا امکانِ تشکیل کشور را برای آن‌ها فراهم کنیم باز هم بخش اعظم این سرزمین را سرقت کرده‌ایم».

«یوسف ویتز»(Yosef Weitz)  مدیر بخش شهرک‌سازی در صندوق ملی یهود در بخشی از خاطرات خود در سال ۱۹۴۰ که در بایگانی مرکزی سازمان صهیونیسم با شماره‌ی A٢۴۶/٧ از آن نگهداری می‌شود، گفته است که:

«این سرزمین جای دو ملت نیست؛ پس از آنکه عرب‌ها از اینجا(فلسطین) رفتند جای کافی برای همه وجود خواهد داشت. تنها راه‌حل این منازعه‌، آن است که این سرزمین به اسرائیل واگذار شود و یا حداقل بخش غربی آن از وجود عرب‌ها پاکسازی شود. اندیشه‌ی صهیونیسم پاسخگوی تمامی مشکلات یهودیان در سرزمین اسرائیل است و پاکسازی کامل این سرزمین از غیریهودیان و واگذاری آن به ملت یهود تنها راه‌حل است».

مگر می‌شود در خاکِ این اندیشه‌ی انحصارطلبانه‌ و تمامیت‌خواهانه، رویشِ بذرهای صُلح و آشتی را به تماشا نشست؟ اینجاست که همدلی با پرسش و پاسخ «اسلاوی ژیژک» فیلسوف و جامعه‌شناسِ اسلوونیایی روا می‌شود که «سئوال اینجاست آیا فلسطینی‌ها باید بیکار بایستند و تماشا کنند که هر روز بخشی از خاکِ کشورشان از ایشان غصب می‌شود؟ اتفاقی که می‌افتد همانا فرایند آهسته و بی‌وقفه‌ی غصب زمین‌های فلسطینیان است. فرایند تدریجیِ مسدود‌کردن شریان‌های اقتصادی فلسطین، تجزیه‌ی دائمی این سرزمین، احداث شهرک‌های یهودی‌نشین، واداشتن کشاورزان فلسطینی به ترک زمین‌های خود و همه‌ی این‌ها به پشتوانه‌ی شبکه‌ای کافکایی از مقررات قانونی و نوعی بروکراسیِ کاذب محقق می‌شود».

این روزها با وقوع جنگِ ناگزیر مبارزان فلسطینی علیه آپارتاید اسرائیل، دیالوگ‌های خیمه‌شب‌‌بازانه‌ی‌ دشمنان دانا و دوستان نادان، هر وجدان بیدار و مُنصفی را به تأمّل و تأسّف فرو می‌برد.

نهادهایی که امروز مدعی تبعیت از نظام بین‌الملل و حقوق بشر هستند و دیگران را به زبان‌نفهمی و تروریسم متهم می‌کنند، متاسفانه اعتبارِ قُلدری‌هایشان در گروِ مواجهه با مستضعفان است؛ چراکه اگر شهامت داشتند قضیه‌ی فلسطین را در چارچوب قطعنامه‌های سازمان ملل و شورای عالی حقوق بشر، پیگیری و ارزیابی می‌کردند و به ضوابطی که خود آن را تدوین نموده‌اند پایبند می‌بودند.

شورای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، بارها آپارتاید اسرائیل را به جنایت علیه بشریت در فلسطین محکوم کرده است. این شورا در ۳۴مین نشست خود در تاریخ ۲۵ مارس سال  ۲۰۱۷ در شهر ژنو با اکثریت قاطع آرا، ۴ قطعنامه را به ترتیب ذیل، به تصویب رساند:

  • محکومیت نقض حقوق فلسطینیان در کرانه‌ی باختری از جمله قدس شرقی و نوار غزه و تاکید بر ضرورت بازخواست سران آپارتاید اسرائیل
  • محکومیت شهرک‌سازی آپارتاید اسرائیل در کرانه‌ی باختری و بلندی‌های اشغالی جولان
  • حمایت از حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین
  • محکومیت وضع حقوق بشر در سرزمین‌های اشغالی فلسطین از جمله قدس شرقی با اکثریت آرا.

از سوی دیگر، چندها قطعنامه‌ی دیگر توسط سازمان ملل علیه اسرائیل صادر شده اما این رژیم چکمه‌پوشِ تجاوزگر، سال‌هاست که با بی‌شرمی تمام، آن‌ها را نادیده‌ گرفته و وقعی بدان نمی‌نَهَد. در زیر، مواردی از قطعنامه‌ها ذکر شده است:

  • «قطعنامه‌ی ۱۸۱»: طی این قطعنامه، سرزمین‌های فلسطین اینگونه تقسیم شده است:–۴۴ درصد به فلسطینی‌ها تعلق دارد؛

– ۵۴ درصد به اسرائیلی‌ها تعلق دارد؛

– ٢ درصد منطقه‌ی بین‌الملی اعلام شده است؛

 

اسرائیل، سال‌هاست زیر بار این قطعنامه نرفته و با اشغال مستمر اراضی فلسطین، آن را نقض کرده و با تجاوز به حریم فلسطینیان، سهم خود را از ۵۴ درصد به بیش از ٨۵ درصد رسانده است. این در حالی است که یکی از اصول مُسلَّم حقوق بین‌الملل در به رسمیت شناختنِ یک دولت و کشور، داشتنِ مرزهای مشخص و ممنوعیت توسل به زور در تعیین و تغییر مرزها است. در حالیکه مرزهای کشور جعلی اسرائیل، هنوز مشخص نیست و در سایه‌ی تجاوز و خشونت، به صورت مداوم در حالِ تغییر است.

 

  • «قطعنامه‌های ۲۴۲ و ۳۳۸»: سازمان ملل از اسرائیل خواسته تا از سرزمین‌های اشغالی ۱۹۶۷ فوراً عقب‌نشینی کند. این در حالی است که از سال ۱۹۶۷ تا به امروز که ۵۰ سال می‌گذرد، واژه «فوراً» عملی نشده است.
  •  «قطعنامه ۱۹۴»: مفاد این قطعنامه، وجوبِ بازگشت آوارگان به فلسطین و اعطای غرامت به آن‌ها توسط رژیم اشغالگر می‌باشد؛ اما اسرائیل، نه تنها آن را اجرا نکرده بلکه نقض حقوق و روند کوچِ اجباری را استمرار بخشیده است.

 

این نوشتار تحلیلی-انتقادی‌ را که نسبت به سیاست‌های دوگانه و کِبرآلودِ نظام بین‌الملل و فریفتگان آن به نگارش درآمده، بهتر است با جمله‌ای از کارل پوپرِ یهودی پایان بخشید: «من از ابتدا به صهیونیسم اعتراض کردم چون مخالف تمام اَشکالِ ناسیونالیسم هستم، ولی هیچگاه انتظار نداشتم که صهیونیست‌ها سر از نژادپرستی در آورند. این قضیه به سبب تبارِ (یهودیِ‌) من، مرا شرمسار می‌کند. و خویشتن را نسبت به اعمال ناسیونالیست‌های اسراییلی مسئول می‌دانم».